هراس افکتی از کوسهها در فیلم «آروارهها»
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۷۱۵۰۹
فیلم سینمایی «آروارهها / Jaws» ساخته استیون اسپیلبرگ روایتی اغراق آمیز از حمله کوسهها به شناگران در نوار ساحلی است؛ روایتی تکان دهنده که مورد اقبال تماشاگران قرار گرفت و در عین حال اسباب هراس بیشتر از کوسهها نزد عموم را فراهم ساخت.
به گزارش «تابناک»؛ جدا از ترساندن و بهتزده کردن خیل عظیمی از سینماروها و صدمه زدن به میزان درآمد تمامی سواحل تفریحی آمریکای شمالی برای مدتهای طولانی، دو نکتهی بسیار مهم دربارهی «آروارهها / Jaws» جلب توجه میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فیلم همچنان یک کارگردان کمتر شناخته شده به اسم « استیون اسپیلبرگ » را از سایهها به بیرون و فهرست کارگردانهای درجهی یک کشاند. « اسپیلبرگ » به سرعت و پس از موفقیت « آروارهها » به سراغ ساخت آثاری مثل «برخورد نزدیک از نوع سوم / Close Encounters of the Third Kind»، « مهاجمین مقبره » ( Raiders of the Lost Ark ) و « ای. تی: موجود فرازمینی » ( E.T the Extra Terrestrial ) رفت ( تنها شکست سینمایی او در آن سال فیلمی دربارهی جنگ جهانی دوم با نام ۱۹۴۱ بود ).
وقتی که « اسپیلبرگ » ساخت « آروارهها » را قبول کرد احتمالا هیچ تصوری دربارهی چالشهایی که با آنها در مسیر تبدیل رمان پرفروش « پیتر بنچلی » به یک فیلم سینمایی عظیم مواجه بود نداشت. او تصور میکرد که این اثر یک بازسازی از اثر تلوزیونیش یعنی « دوئل » ( Duel ) خواهد بود با این تفاوت که در آب اتفاق میافتد. همانطور که او در مصاحبههای اخیرش به آن اشاره کرده:« جوان و بیپروا بودم، یا شاید هم احمق ». در حالی که نتیجهی تلاشهای « اسپیلبرگ » اثری بسیار تماشایی و هیجانی شد اما تعداد آزمایش و خطاهایی که در نهایت به آنجا رسید فراتر از حد تصور بوده. امروزه با وجود تکنولوژی جلوههای ویژهی بصری ( CGI ) که تا این اندازه پیشرفت داشته، ساختن و تکمیل کردن فیلمی مثل « آروارهها » تلاش چندان زیادی نخواهد طلبید. اما ساخت این فیلم در سال ۱۹۷۴ آغاز شد جایی که جلوههای ویژهی بصری در حد انیمیشنها، مدلسازی صفحهی آبی و چیزهایی از این قبیل بودند. ساخت یک کوسهی ۱۰ متری امری بسیار دشوار و سخت بود.
گفتهای وجود دارد که « احتیاج مادر اختراع است » و این مسئله هیچوقت به اندازهی موردی که برای « آروارهها » پیش آمد درست نبوده است. در طی یک ساعت ابتدایی اثر ما در صحنههایی از کوسههایی را میبینیم که در حال حرکت سریع و جدا از یکدیگر اند. حتی پس از اینکه هیولای اصلی اولین بار هیبت ترسناکش را نشان می دهد، دوربین به خوبی بر روی او ساکن نمی شود. در ۱۵ دقیقهی پایانی است که وقتی او به یک قایق حمله کرده و آن را خرد میکند و با شخصیتهای مثبت اصلی اثر درگیر میشود، میتوانیم نگاه دقیقی به او بیاندازیم. در همان سکانسهای پایانی است که کاملا مشخص میشود چرا « آروارهها »[ی این کوسهها ] انقدر کم در تصویر میآیند؛ ظاهر آنها تصنعی است. اگر فیلم « اسپیلبرگ » تا اینجا ما را تا این اندازه درگیر تعلیق خود نکرده بود قطعا از خنده به این کوسهها و تصنعی بودنشان دلدرد میگرفتیم.
« اسپیلبرگ » اعتراف کرده بود که در صورتی که تکنولوژی فیلمسازی در آن زمان بهتر میبود و کوسهی مکانیکی عملکرد بهتری میداشت، او خیلی زودتر آن را به ما نشان میداد. به طرز طعنهآمیزی همین نقص باعث شکلگیری یکی از نقاط قوت فیلم شده است؛ با مخفی نگهداشتن کوسه از بینندگان فیلم میتواند که تعلیق را در سطح بسیار بالایی خلق بکند. تعداد خیلی زیادی از کارگردانانِ بعد از « اسپیلبرگ » از این رویکرد « کم، بیشتر است » در ساخت فیلمهای هیولایی خود بهره برده اند اما تعداد آنهایی که از این تکنیک تا این اندازه عالی استفاده کرده اند کم است.
در یک نگاه کلیتر، « آروارهها » رمانی را دنبال میکند که بر اساس آن ساخته شده است اما مشخصا « اسپیلبرگ » تصمیم گرفته تا یک سری جنبههای مشخص داستان را به خاطر تاکید بیشتر بر روی تعلیق و اکشن کمرنگ تر بکند. « پیتر بنچلی »، نویسندهی کتاب، خود نویسندهی فیلمنامهی اصلی هم بود ( که باعث شد به افتخار نویسندگی مشترک نائل بیاید )، فیلمنامهای که بعدها توسط « کارل گاتلیب » و چندین نویسندهی دیگر تکمیل شد..
آروارهها ما را با « مارتین برودی » ( روی شیدر )، رئیس پلیس جزیرهی مسکونی کوچکی به نام Amity آشنا میکند. « مارتین » به این جزیره آمده است تا از شلوغیهای نیویورک دور بشود اما عادتکردن به این سبک زندگیش برایش کار سختی است. تمامی این مسائل حدود یک هفته قبل از چهارم جولای دچار تغییر میشود وقتی که بدن تکه تکه شدهی یک شناگر جوان در ساحل یافت میشود. دلیل مرگ « کورونر » حملهی کوسهها اعلام میشود. وقتی که شهردار ( موری همیلتون ) و اعضای شورای شهر به « مارتین » اجازهی بستن ساحل را نمیدهند، او درخواست یک متخصص کوسهها را به ایالت میدهد. « مت هوپر » ( ریچارد درایفس ) نصیب او میشود، کسی که به نظر هر چیز ممکن و غیرممکنی دربارهی کوسهها را میداند.
در پی اضافه شدن به تعداد مرگهای این حوادث، شهردار مجبور میشود تا اعتراف کند که تصمیم قاطعی دربارهی این وضعیت باید گرفته شود. « مارتین » یک ماهیگیر و همچنین یک شکارچی کوسهها به نام « کوئینت » ( رابرت شا ) را استخدام میکند، کسی که ادعا میکند در ازای ۱۰ هزار دلار، کابوس این جزیره را از بین خواهد برد. او به همراه « مارتین » و « مت » راهی و کشاکش زندگی و مرگ با موجودی که تا به حال نظیرش را ندیده است میشود. این قضیه فرصت مناسبی برای « مت » است تا بتواند یک کوسه را از نزدیک خوب مطالعه کند. و برای « مارتین » هم این تجربه نیازمند این است که بر ترسش از آب غلبه بکند.
به خاطر اینکه ستارهی فیلم « آروارهها » کوسهی داستان است، « اسپیلبرگ » متحمل هیچگونه فشاری برای استخدام کردن یک بازیگر بزرگ برای نقش اصلی نشد. در عوض این آزادی عمل به او داده شد که به سراغ بازیگر کمتر شناخته شدهای برای این نقش برود. « روی شریدر » که اوج دوران کاری خودش را در دههی ۷۰ دید توانسته تا حس انسانیت را به این شخصیت بیاورد؛ همذاتپنداری با مارتین اصلا کار سختی نیست چرا که او واقعی به نظر میرسد. « ریچارد درایفس » که در زمان ساخت این فیلم بازیگر شناختهشدهای نبود توانسته تا مت را بسیار جذاب و با انرژی و درایت بسازد. « رابرت شا » اولین انتخاب « اسپیلبرگ » برای نقش « کوئینت » نبود ( لی مارتین را برای این نقش برگزیده بود ) اما در هر صورت او توانسته تا کیفیت غیر قابل باوری به این نقش ببخشد.
بهیادماندنیترین صحنهی فیلم جایی است که « مارتین » برای اولین بار به این هیولا نگاهی میاندازد. پس از انداختن چند ماهی در دریا، او نگاهش را لحظهای برمیگرداند. وقتی که برمیگردد، نگاهش به درون حلق آن کوسه است. او شروع به فرار میکند و مشهورترین جملهی این فیلم را به زبان میآورد:« به قایق بزرگتری نیاز داریم ».
موفقیت عظیم « آروارهها » منجر به ساخت سه دنبالهی ضعیف شد، دنبالههایی که هر کدام از نسخهی قبلی خود بدتر بودند. در هر صورت اولین نسخه همچنان بهترین باقی ماند. وقتی که صحبت از اینگونه تعلیق میشود هیچ فیلمی هنوز هم نمیتواند که روی دست « آروارهها » بلند بشود اگرچه که بسیاری چنین تلاشی کرده اند. و همچنان که زمان به پیش میرود، به نظر نمیرسد که فیلمی بتواند به آن نزدیک هم بشود.
منبع: تابناک
کلیدواژه: کرونای دلتا محسنی اژه ای هور العظیم پریسا جهانفکریان قطعی برق 1400 استیون اسپیلبرگ نقد فیلم فیلم سینمایی کرونای دلتا محسنی اژه ای هور العظیم پریسا جهانفکریان قطعی برق 1400 آرواره ها درباره ی کوسه ها ی فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۷۱۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هراس اسرائیلیها از افتتاح غرفه در شصتمین دو سالانه هنر ونیز
بیست و چهار هزار هنرمند حاضر در دوسالانه ونیز جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند و با تجمعات اعتراضی خود و راه اندازی پاویون نمادین نسل کشی انزجار خود را از اسرائیل و اقداماتش اعلام کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شرایط برای تداوم بقای رژیم صهیونیستی در دنیا لحظه به لحظه سختتر میشود. در حالی که از آغاز هجوم وحشیانه این رژیم به غزه در جریان طوفان الاقصی، اعتراضات گسترده بسیاری از سوی مردم سراسر دنیا به سیاستهای جنگطلبانه این رژیم صورت گرفته است، اکنون شاهد بروز سطح دیگری از اعتراضات به موجودیت رژیم صهیونیستی هستیم و این بار، شصتمین دوسالانه هنر ونیز، محمل شکلگیری این اعتراضات است.
شصتمین دوسالانه هنر ونیز که به عنوان المپیک هنرهای تجسمی از آن یاد میشود، طی روزهای اخیر به صورت رسمی گشایش یافته است. با وجود این، غرفه رژیم صهیونیستی به دلیل ترس و وحشت نمایندگان این رژیم از بروز واکنشهای شدید اعتراضی، افتتاح نشده است و اکنون چند سرباز ایتالیایی تحت تدابیر شدید امنیتی در مقابل آن نگهبانی میدهند.
در شصتمین رویداد دو سالانه هنر ونیز پاویون رسمی جمهوری اسلامی ایران با عنوان "بنیآدم اعضای یک پیکرند" به نمایش آثار هنرمندانی، چون مصطفی گودرزی، کاظم چلیپا، مرتضی اسدی، عبدالحمید قدیریان و غلامعلی طاهری میپردازد که همگی حول محور مظلومیت کودکان غزه خلق شدهاند.
چندی پیش بود که بیش از هشت هزار هنرمند از سراسر جهان با امضای بیانیهای خواستار ممنوعیت حضور رژیم صهیونیستی از حضور در شصتمین دوسالان هنر ونیز شدند. اکنون در مدت زمانی کوتاه، این بیانیه به امضای بیش از ۲۰ هزار هنرمند از اقصینقاط دنیا رسیده و عرصه را برای کوچکترین بروز و ظهور رژیم صهیونیستی در دوسالانه ونیز ۲۰۲۴ به شدت تنگ کرده است.
جالب آنکه نمایندگان رژیم صهیونیستی با صدور بیانیهای که در ورودی پاویون آنها در منطقه جیاردینی نصب شده است، اعلام کردهاند که تا زمان برقراری کامل آتشبس و آزادی گروگانهایشان از گشایش غرفه رژیم در شصتمین دوسالانه هنر ونیز، امتناع خواهند کرد. صدور چنین بیانیهای نشان میدهد که گستره اعتراضات به سیاستهای رژیم صهیونیستی تا چه سان به درون اهالی این رژیم نفوذ کرده و مشروعیت پوشالی صهیونیستها را حتی در میان مردم خود نیز با بحرانهای جدی روبهرو ساخته است.
در همین راستا، امیر عبدالحسینی کیوریتور (نمایشگاهگردان) ارشد غرفه رسمی جمهوری اسلامی ایران که این روزها برای ساماندهی به پاویون کشورمان در شهر ونیز به سر میبرد، به عنوان شاهدی عینی درباره بسته بودن غرفه رژیم صهیونیستی اظهار کرده که یکی از نکات پررنگ و خبرساز دوسالانه شصتم، تعطیلی غرفه اسرائیل است. طبق مشاهدات این هنرمند، هماینک چند سرباز ایتالیایی در مقابل پاویون تعطیل اسرائیل نگهبانی میدهند و تنها یک ویدیوآرت در داخل غرفه رژیم صهیونیستی پخش میشود که صرفا از بیرون قابل مشاهده است.
بروز این وضعیت بحرانی برای رژیم صهیونیستی، آن هم در شصتمین دوسالانه هنر ونیز که مهمترین آوردگاه هنرهای تجسمی در دنیا محسوب میشود، عمق فاجعه و انزوای مطلق و فزاینده رژیم صهیونیستی در رویداد بسیار مهمی، چون دوسالانه هنر ونیز را نشان میدهد.
به هر روی انزوای رژیم صهیونیستی در رویدادی با مختصات ونیز، اتفاقی به غایت مثبت و خوشایند است که باید آن را به فال نیک گرفت و برای تعمیم و تداوم آن در دیگر رویدادهای مهم فرهنگی و هنری جهان کوشید؛ چراکه این امر میتواند تا حدی افسار این رژیم را بکشد و محو او از صحنه روزگار را تسریع سازد.